-
خوددانى
پنجشنبه 15 بهمن 1394 14:10
خود دانی
-
بهانه
چهارشنبه 13 آبان 1394 06:33
-
قسم به دل
چهارشنبه 13 آبان 1394 00:01
قسم به دل! آنگاه که تپیدن گرفت قسم به رگ! به تیغ! به ترس! و خون ! آنگاه که جهیدن گرفت قسم به چشم! روزى که بسته خواهد شد قسم به عهد! روزى که شکسته خواهد شد قسم به خیال! آن سان که آرام خفت قسم به خاورْمیانه! و روزى که هرگز نخفت قسم به پاییز ! به آبان ! به سیزده ! به سیزده ! به سیزده ! به سیزده ! . . . ل ع ن ت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 آبان 1394 22:50
-
مادر پسرک
سهشنبه 28 مهر 1394 23:48
تیغ هست دلیل هست رگَم هست ولی مادرَمَم هست
-
چشمهایت...
جمعه 28 فروردین 1394 22:54
عندما کنت أسکن فی جنیف وقتی ساکن ژنو بودم لم تکن تبهرنی الساعات السویسریة از ساعتهاشان شگفت زده نمی شدم المطعمة بالحجارة الکریمة. هرچند از الماس گران بودند ولم أکن معجبا باللافتات التی تقول: و شگفت زده نمی شدم از شعاری که می گفت: نحن نصنع الزمن ما زمان را می سازیم متى یعرف صانعو الساعات، یا حبیبتی ساعت سازان کی...
-
کوچک بمان...
سهشنبه 25 فروردین 1394 08:36
"..." ای کـــــــودک من! کفش هایم را نپوش تلاش تو برای بزرگ شدنت غــــــمگینم می کند . . کــــــودک بمان ، کوچــــک بمان . . . من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم که کــــــــوچک کرد، بزرگ شدنم را . . .
-
مادر
چهارشنبه 27 اسفند 1393 02:16
... مادرم! تو را می خوانم! تو را می خوانم ای تندیس پاکی ها و مهربانی ها! ای بهانه ی نفسهای زخمیِ پسرکِ نبردهای نابرابر تنهایی! با همه ی وجودم به روحِ ملکوتی ات عشق می ورزم مادرم! قلب پسرک آسمانی ات، پُر از مِهر به چشمان خداییِ توست مهربانِ من! تمامِ خودم را برمی دارم، یک گوشه ی این دنیای نامهربان می نشینم و تا دنیا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 اسفند 1393 02:22
این سومین شبی هستش که وسط چت کردن تو وایبر، وقتی پنج دقیقه سکوت میکنم، خوابش می بره به چشمات قسم یک تارِ موی گندیده ی تو رو به عالم و آدم نمیدم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 اسفند 1393 20:28
"... تو این زندگی!" من آدم بد دهنی نیستم ولی این عبارت تقریبا هرروز از دهن من خارج میشه یا مثلا: " کاش تولدم میماند برای بعد؛ به کجای دنیا برمیخورْد؟!" امروز جمعه بود. البته هنوزم هست ساعت شیش و نیم از خواب بیدار شدم و به خودم گفتم روز خوبی خواهم داشت کلی تلقین کردم که من میتونم خوب و شاد باشم...
-
Beautiful Lie
یکشنبه 3 اسفند 1393 11:07
زندگی از مرگ پرسید: چرا مردم عاشق من هستند و از تو متنفرند؟ مرگ پاسخ داد: چون تو یک دروغ زیبایی و من یک حقیقت دردناک!
-
حلالش نکردم
دوشنبه 17 آذر 1393 23:57
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آذر 1393 10:50
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آذر 1393 12:17
دلم شکستی و رفتی و من چه بی تقصیر دلم گرفت و بریدم ز دست این تقدیر دوباره بوی خیانت و خنجری در دست دوباره من وَ دوباره اسیر عشقی پست هوای خانه گرفته، چه سرد و دلگیرست هوای خانه پر از غصه های شبگیر است غروب تلخ جدایی و آسمانِ سیـــــــــــــــاه غروب سرخ و غم جمعه، اشک و ماتم و آه تگرگ و برگ و غم و عشق، روزها در پی هم...
-
لعنت
پنجشنبه 29 آبان 1393 19:13
-
خاک
پنجشنبه 15 آبان 1393 11:12
تنهایى چیز عجیبی نیست ، همه آدمها تنها میشوند اما گاهی وقتها تنها ییِ پسرک فوران میکند آنقدر که از حجم زمین بیشتر میشود در این لحظات معمولاً میل زیادی به رفتن دارد کجا!؟ نمیداند! فقط دلش میخواهد برود... به جهانى که هیچکس در آن نیست و نخواهد آمد... جهانی بدون سیزده! ... خالی از نبردهای نابرابر ... جایی که دست پرتوهای...
-
دلتنگ
چهارشنبه 14 آبان 1393 20:10
ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ؟! ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ … ﺩﻟﺨﻮﺷﯿﻬﺎ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺖ … ﺁﺩﻣﻬﺎﻯ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﻡ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ … ﻣﻰ ﺁﯾﻨﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺭﻭﻯ ﻟﺒﻢ ﻣﻰ ﻧﺸﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ … ﻭﻟﻰ ﺩﻟﺘﻨﮕﻰ ﻋﺠﯿﺒﻰ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ … ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺖ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ … ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﻰ ﯾﺎ ﻧﻪ … ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺲ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎﻧﻪ ... ﻭﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻰ …...
-
سیزدهمین روز از دومین ماه پادشاه فصلها...
سهشنبه 13 آبان 1393 11:22
-
برو
شنبه 10 آبان 1393 00:01
-
خوبم....
چهارشنبه 7 آبان 1393 23:37
-
رضا
یکشنبه 4 آبان 1393 22:33
-
مرگ
جمعه 2 آبان 1393 23:49
ببین چه زیباست! مى بینى؟ آنجا نشسته، آرام و باوقار هیچگاه انقدر به من نزدیک نبوده چشمانش مرا میخواند اما... اما افسوس یاراى در آغوش کشیدنش در من نیست و من... او را مى نگرم همچون سگى گرسنه و ناتوان در حسرت بلعیدن استخوان پیش پایش...
-
بازگشت
جمعه 2 آبان 1393 04:13
... نتوانست تنهایى اش را تنها بگذارد دلش با قلب آدمهاى دنیا بیگانه بود آری! به راستى از جنسِ ظلمت بود؛ از تبار تاریکى حتى فرشته هم نتوانست جسدِ بى جان او را روحى تازه ببخشد فرشته اى که رازش را میدانست و تنها کسى که دوستش میداشت و سر حرفش هم ماند! خدایا ! پسرک از تمام پنجره هاى دنیایت متنفر است پنجره هایى که رو به...
-
سکوت
چهارشنبه 30 مهر 1393 22:44
با زبان گریه از دنیا شکایت می کنم از لب خندان مردم نیز حیرت می کنم از گِلی دیگر مرا شاید پدید آورده اند در کنار دیگران احساس غربت می کنم بی سبب عمر گرانم را نبخشیدم به عشق من به هر کس دشمنم باشد محبت می کنم سرگذشتم بس که غمگین است حتی سنگ ها اشک می ریزند تا از خویش صحبت می کنم بهترین نعمت سکوت است و من ِ بی همزبان با...
-
تو
دوشنبه 28 مهر 1393 15:58
تو ﻣﺎﻝِ ﻣَﻨﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﺸﻔﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ تو ﺑﺎ " ﻣﻦ " ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ ﺑﺎ " ﻣﻦ " ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺩﺭﺩِ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ " ﻣﻦ " ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ! ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼِ " ﻣﻦ " ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺒﺖ، ﺑﺎ " ﻣﻦ " ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺗﻢ، ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭﻡ، ﺑﺎ ﻏﯿﺒﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﺎﻝِ ﻣﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﻼﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻡ ﺳَﺮَﺕ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﻪ " ﻣﻦ...
-
خیال خام
شنبه 26 مهر 1393 16:43
-
عشق-دوستی
شنبه 26 مهر 1393 11:10
عشق یعنى خودخواهى! عشق همه چیز رو براى خودش میخواد ولى دوست داشتن یعنى گذشتن... گذشتن از خودت بخاطر عشقت! آره! فرق من و تو اینجاست تو عاشقم هستى ولى من تو رو دوست دارم تو زجر میکشى چون عاشقمى من هرروز میمیرم چون از عشقم میگذرم! چون دوستت دارم ... آرى! دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا سطح بلندترین قلّه ى...
-
ظلمت
شنبه 26 مهر 1393 10:34
-
نامه اى به خدا...
پنجشنبه 24 مهر 1393 00:01
-
تنهام
سهشنبه 22 مهر 1393 07:56
تنهام.... سالهاست که تنهام ولی تن ندادم