پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرک بی ال عشق پسر به پسر رنگین کمان همجنس عشق پاک پسران بی ال
پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرک بی ال عشق پسر به پسر رنگین کمان همجنس عشق پاک پسران بی ال

چجورى دلت اومد؟


یادت میاد اون شب ازت یه خواهش کردم؟

اولش واست سخت بود

ولى بعد از اینکه بغضمو حس کردى، بغلم کردى و گفتى چشم!

میخوام بهت بگم اون لحظه بهترین لحظه زندگیم بود

لحظه اى که احساس کردم که دیگه مال خودم نیستم

یادته اون شب چقدر سرد بود ولی ما سردمون نبود؟!

یادته خواستی که یه یادگارى به هم بدیم تا همیشه روى قولمون بمونیم؟

یادته چى به هم دادیم؟

یادته روى اون یادگاریا چى نوشتیم؟

یادت میاد قرار شد تا آخر عمرمون از این یادگاریهاى شکننده مواظبت کنیم؟ 

یادته فقط یک هفته روى قولت موندى؟

یادته وقتى بهم گفتى که زیر قولت زدى، چجورى دلم شکست؟

...

من هنوز هم اون یادگارى رو دارم. درست مثل روز اولش. ولى تو چى؟

میخواى بگم منو به چى فروختى؟

میخواى بگم از اون روز لعنتى تا حالا من چى کشیدم؟

هیچ می دونستی این زخم دیگه هیچ وقت خوب نمیشه؟

چجورى دلت اومد آخه؟ چجورى؟

تموم اون روزا دلم      بدون تو گرفته بود

ولى بدون، کینه تو     از خاطرم نرفته بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد