پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرک بی ال عشق پسر به پسر رنگین کمان همجنس عشق پاک پسران بی ال
پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرکان نبردهای نابرابر تنهایی

پسرک بی ال عشق پسر به پسر رنگین کمان همجنس عشق پاک پسران بی ال

عناوین یادداشت‌ها

  • نظر دوشنبه 4 فروردین 1404 12:36
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 30 اسفند 1403 16:44
    میخوام!
  • اینجا غروبه نازنین دوشنبه 13 اسفند 1403 03:19
    اینجا غروبه نازنین دنیا دروغه نازنین رنگین‌کمونِ آسمون قناری های بی زبون لحظه ی سخت رفتنه از عاشقی دل کندنه . . . «منصور» یکی از ۱۳ آهنگی که ۱۳۰۰۰ بار گوش‌ دادم…
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 8 اسفند 1403 02:21
    تنها لحظاتی که هیشکی بهم کاری نداره و میتونم خودم باشم و خودم، ساعت ۲ نیمه شب تا ۵ صبحه کاش همیشه توی این سه ساعت زندگی‌ میکردم
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 24 بهمن 1403 13:29
    چه جالب! تصمیم سوم قبل از تصمیم اول داره محقق میشه! پس تصمیم‌ دوم نیازی به اجرا نداره چون که صد آمد نود هم پیش ماست
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 24 بهمن 1403 12:21
    اولین تصمیم مهم زندگیم رو که گرفته بودم اجرا کردم. (جابجایی محل کار) دومین تصمیم که بسیار مهمتره گرفته شده و به زودی اجرا خواهد شد. سومیش خیلی خطرناکه امیدوارم کاری نکنه که به اونجا برسه… اما گاهی گریزی نیست.
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 11 بهمن 1403 16:45
  • [ بدون عنوان ] شنبه 29 دی 1403 14:45
    یه بچه‌ی چهارساله ۴ روزه که نمیتونه دسشویی کنه! ۴ شبانه روز داره زجر میکشه. ۴ کیلو هم کم کرده خدااااااااایا چطوری میتونی زجه های این طفل معصوم رو تحمل کنی؟؟؟؟ چطوری میتونی ببینی و کاری نکنی؟!!!! خدایا اگه وجود داری، روزا یادم می‌ مونه به خود خود خودت قسم هرگز فراموش‌ نمیکنم…
  • صید عشق چهارشنبه 26 دی 1403 00:23
    عمر که بی‌عشق رفت، هیچ حسابش مگیر آب حیاتست عشق، در دل و جانش پذیر هر که شود صید عشق، کی شود او صید مرگ؟ چون سپرش مه بوَد، کی رسدش زخم تیر؟ جمله جانهای پاک، گشته اسیران خاک عشق فروریخت زر، تا برهاند اسیر
  • [ بدون عنوان ] جمعه 30 آذر 1403 23:59
    @@@@@@@@@@@@@ بوى پاییز که مى آید آدم‌ها عاشق مى شوند خودشان مى گویند! پاییز که بهانه رفتن مى آورَد همین آدم‌های عاشق همچون سِهره‌ای که در جدال با میله‌هاى بى رحم قفس زخمى و رنجور شده هجوم مى آورند برای کشتن آخرین ثانیه‌هاى بی رمقِ این سحرآمیزترین تصنیف آفرینش آى آدم‌ها! یلدایتان مبارک! و تو اى پادشاه فصل‌ها! پاییزِ...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 28 آذر 1403 12:19
    از آدمهاى سیاه بدم مى‌آید! گنجشک‌ها هم از سیگارى‌ها متنفرند! خیابان‌ها هم! گیرم کنایه‌ام را نفهمى تبرها دیگر درخت نمى‌شوند امروز هم آفتاب از همان سو تابید اما فیلترهاى بیشترى روى زمین بود... . . . ل ع ن ت
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 4 آذر 1403 22:52
    آهای خدایی که اون بالا بالاها نشستی! من که تو زندگیم واسه کسی بد نخواستم و حتی به غریبه هم ظلم نکردم، چرا یه آدم درست سر راه زندگی من قرار ندادی؟؟؟ هرچی گوه تو این عالم وجود داره، باید جلوی من سبز بشه؟؟ اصلا مگه گوه سبز میشه که همش جلوی من درمیاد؟؟؟ با ماشین تصادف میکنم، طرف، مادرجنده‌ترین راننده از آب درمیاد. میرم...
  • اما… دوستت دارم شنبه 19 آبان 1403 02:22
    نهنگی‌ دید مرگش را ولی دل را به ساحل زد من از پایان خود آگاهم اما دوستت دارم…
  • لب چهارشنبه 16 آبان 1403 09:01
  • بابا سه‌شنبه 15 آبان 1403 16:10
    وقتی به دنیا اومدم کنارم نبود. دوس دارم وقت مرگم کنارم باشه #بابا
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 15 آبان 1403 00:21
  • فراموش می‌شویم سه‌شنبه 8 آبان 1403 16:00
    فراموش می‌شویم مثل تمام زمستان‌هایی که برف نبارید…
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 30 مهر 1403 21:18
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 30 مهر 1403 21:06
  • ربطی به اول پاییز نداره شنبه 31 شهریور 1403 22:43
    لنگر بیندازید کشتی ها آرامشی ماقبلِ طوفانم من ماجرای برف و بارانم شاید که پایی را بلغزانم آبی مپندارید جانم را جدی بگیرید آسمانم را آتش به کول از کوره می آیم باور کنید آتش‌فشانم را
  • [ بدون عنوان ] جمعه 16 شهریور 1403 05:26
    ساعت پنج و نیم صبحه چرا خوابم نمی‌بره؟؟؟؟ دست کسی نیست زمین گیری ام عاشق این آدم زنجیری ام شعله بکش بر شب تکراری ام مرده‌ی این گونه خود آزاری ام
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 6 شهریور 1403 20:20
  • ساعت جمعه 26 مرداد 1403 03:55
    ساعت دیواریِ اتاقِ تاریکِ من چیزی از گذشته اش بخاطر نمی‌آورد و آینده را چون پاروی بی رحمِ قایقرانیْ هراسان به سمت خود می‌کِشد و می‌کُشد! ساعتِ دیواریِ اتاقِ تاریکِ من در لحظه زندگی می‌کند!
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 25 تیر 1403 08:59
    عجیبه! گاهی پیش میاد که من اصلا در مورد یه موضوع یا کار یا یه پدیده تا حالا فکر هم نکرده بودم چه برسه به اینکه مثلا انجامش داده باشم یا بهش اعتقاد داشته باشم. ولی نزدیکترین آدمهای اطرافم بهم شک میکنن و تو چشمام نگاه میکنن و میگن تو تا حالا دوس دختر داشتی؟! من یه لحظه جا میخورم و میگم سوالت جدی بود؟! میگه آره!! جالب...
  • خواب جمعه 25 خرداد 1403 04:12
    خواب در چشم تَرَم می‌شکند…
  • سرد دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 22:24
    بویِ آبیِ چشم‌هایِ غم‌رنگَش…
  • Love is Love یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 22:47
    "Love is Love" همین گزاره‌ی کوتاه، ساعتها بلکه روزها و سالها حرف پشتشه میشه مدتها بدون پلک زدن(!) بهش فکر کرد و صدها سوال و جواب با کلّی استدلال و استنتاج و استقرا و … از توش درآورد کاری که من بارها کرده ام… "?Is really love is love دوس داشتی نظر بده
  • واقعا چیز دیگه‌ای مهمه؟! یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 22:33
    Love him and let him love you Do you think anything else under heaven really matters?!
  • بیداری دردناک شنبه 4 فروردین 1403 03:13
    درد داریم که این موقع شب بیداریم ورنه هر آدم سالم سرشب می‌خوابد ل ع ن ت
  • نزدیک بود… جمعه 3 فروردین 1403 00:13
    دیشب فکر مرگ اومد سراغم یهویی و ناغافل یه لحظه حس کردم مرگم خیلی نزدیکه دلهره آور بود مثلاً چشماتو ببندن و بگن راه برو و تو فکر میکنی که قدم بعدی، زیرپات یهو خالی میشه و به یه دره ۱۸۰۰ متری سقوط می‌کنی! ترسناک بود